کد مطلب:211304 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

التجاء مردم به امام صادق
در گیر و دار انقلابات عصر گروهی مریض بودند كه در آن محیط تاریك و منقلب برای استشفا به محض آنكه می شنیدند امام صادق علیه السلام مستجاب الدعوه است و علاج امراض مزمنه و مسریه را می نماید و اكمه و ابرص را شفا می بخشد به اذن پروردگار به دربار او جمع می شدند و به الحاح و التماس تقاضای دعا و علاج می نمودند.

حبابه والبیه از زنان فاضله آن عصر بود كه گاهی اوقات شرفیاب می شد مسائلی از فقه و اصول دین می پرسید و او خود برای زنان مجلس و محفل علمی داشت - و مسائل حرام و حلال را برای آنها می گفت.

یك روز شرفیاب شد مسائلی پرسید و ناگهان به گریه افتاد امام صادق علیه السلام فرمود تو



[ صفحه 112]



را چه می شود گریه می كنی گفت یك مرض بدی بر من ظاهر شده كه مصیبتی است زیرا اقران و اقوام مرا شماتت می كنند و می گویند مرض مسریه در اثر مقاربتی است كه تو با مرد خبیثی پیدا كرده ای در حالی كه خدا می داند من مرتكب چنین عمل زشتی كه موجب این مرض مسریه درونی شود نشده ام اگر دعا فرمائی خداوند مرا از این مرض كه هم نگرانی روحی و هم ناراحتی جسمی دارد شفا عنایت فرماید بسیار مسرور می شوم - من می دانم كه دوای آن و داروی آن نزد شما است.

آنگاه حضرت امام صادق علیه السلام در حق او دعا كرد فرمود اكنون برو در حرمسرا ببین رفع آن شده یا نه برخاست داخل اندرون خانه رفت دید هیچ اثری از آن وجود ندارد حبابه والبیه گفت هذا الذی یتقرب الی الله بامامته. [1] .

ابن حبابه والبیه از زنان نیكوكار و معمر بود و او دختر جعفر اسدی است و والبیه نسبت به بنی والبه كه از طوایف بنی اسد است می باشد - و او آنقدر عمر كرد كه حضرت امام رضا علیه السلام را دید - و چون مرد او را در پیراهن خودش كفن نمودند می نویسند این زن مبتلا به مرض برص بود و آمد حضور امام حسین سیدالشهداء علیه السلام به دعای آن حضرت شفا یافت و در زمان امام زین العابدین علیه السلام به دعای او شفا یافت و آن وقت در سال 13 بود.

در روایت دیگر است كه آمد حضور امام صادق علیه السلام عرض كرد یابن رسول الله پدرم و مادرم و خاندانم همه از دوستداران شما بوده اند - فرمود راست می گوئی اكنون چه می خواهی گفت دست من برص گرفته دعا كن خداوند شفا عنایت فرماید.

فقال (ع) اللهم انك تبری ء الاكمه و الابرص و تحیی العظام و هی رمیم البسها عفوك و عافیتك ما تری اثر اصابة دعائی

عرض كرد پروردگارا توئی كه اكمه و ابرص را شفا می دهی و استخوان پوسیده را زنده می كنی خدایا ببخش و عافیت ده و اثر این دعا و اجابت آن را شفای آن قرار ده.

فقالت لمراء والله لقد قمت و مابی منه قلیل و لا كثیر [2] .

والبیه گفت قسم به خدا تا برخواستم از آن مجلس هیچ اثری از برص در دستم نبود.



[ صفحه 113]




[1] بحارالانوار ج 11 ص 93 از كتاب طب الائمه تأليف عبدالله بن ابي عتاب و برادرش حسين بن بسطام زيات است اين كتاب از دستورات ائمه در طب و اطعمه و فوايد آن جمع آوري شده است.

[2] امالي شيخ طوسي مجلس 14.